وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری

وکیل پایه یک دادگستری آميخته اي است از وجوه گوناگون؛ چه بسا جمع اين وجوه در يك انسان و در يك لحظه دشوار باشد. وكيل بايد عالم باشد و اظهار فضل نكند. وكيل پایه یک بايد فروتن باشد و خود را بي مقدار نسازد. بايد خوش بيان باشد و تملق نگويد. وكيل دادگستری بايد حرمت نگه دارد، اما نه به معناي خواري. بايد شجاع باشد نه به گستاخي. وكيل بايد در شدت خشم ملايمت نشان دهد. وكيل دادگستري مديون و متعهد است، اما نه سرافكنده. وكيل دفع مي كند متجاوز را اما نه به اهانت و ناسزاگويي. وكيل در برابر ناروا مي ايستد اما نه با غرور و خودخواهي و بي ادبي. وكيل دادگستری مانند همگان نيازمند مال است براي گذران زندگي ولي خود را به مال نمي فروشد و نبايد بفروشد.

 

ارثیه زنان از ملک و زمین

 

وكيل براي ادامه خدمت مزد مي گيرد وبايد بگيرد ولي نه به مزدوري. وكيل نياز به تلاش دارد و جوياي كار است نه به سوداگري. وكيل دادگستري با سرمايه ي عمر و دانش خود حق دارد بخواهد آنچه بزرگان دارند اما نه در زماني كوتاه و اندك و در يك شب. وكيل دادگستري با متجاوز به ستيز برمي خيزد ولي خوي ستيزه جويي بر او غلبه نمي كند.

وكيل در حرفه ي خود با نگاه قانون مي نگرد ولي به خشكي قانون مبتلا نمي شود. وكيل دادگستري با معيار عقل امور را مي سنجد و با زبان منطق سخن مي گويد ولي عواطف و زبان لطف را به فراموشي نمي سپارد. وكيل در مقام دعوي و دفاع، به جدّ، مرد قانون است ولي در مقام مراودت و دوستي از حقوق خود مي گذرد. كوتاه سخن آنكه وكيل دادگستري همواره بايد بر درون و برون خود چيره باشد و هيچ گاه جديت در انجام وظيفه او را خشن نكند و هيچ ملايمتي او را زبون نسازد. وكيل بايد نه مغرور باشد و نه خود را خوار كند. وكيل بايدجامع صفات متقابل باشد و تعادل نگه دارد و به قول شاعر : اندازه نگه دار كه اندازه نكوست.